راه نشاط

خدایا کمک کن، در اوجی که حق من است پرواز کنم.

راه نشاط

خدایا کمک کن، در اوجی که حق من است پرواز کنم.

سلام خوش آمدید. من یک مرد چهل و پنج ساله هستم و شکر خدا در حد خود موفق. متاهل و دارای دو فرزندم. تحصیل کرده هستم. در یک اداره دولتی کارمی کنم و کار آزاد کوچکی هم دارم. تدریس هم یکی از کارهایی است که انجام می دهم. در طول بیش از بیست سال تدریس، کلاس های من بیش از پنج هزار شرکت کننده داشته است. تدریس من در زمینه مباحث مدیریتی است.
من دچار مشکل اختلال اضطرابی و به طور دقیق تر وسواس فکری هستم که البته در حد متوسطی مرا می آزارد نه خیلی شدید و نه خیلی خفیف ولی سابقه زیادی دارم شاید حدود چهل سال سابقه وسواسی که البته گاهی آزارش بیشتر بوده و گاهی خیلی خفیف. می خواهم بوسیله نوشتن آرامش داشته باشم، تبادل تجربه کنم و سکویی برای پرواز خود و شاید هم همدردی دیگر ایجاد کنم. پس نه ادعا مشاوره دارم و نه چیزی از پزشکی می دانم. نامی که انتخاب کرده ام مستعار است. در حقیقت دوست دارم امید باشم و برای خودم و دیگران و نشاط آور. پس هر گونه تشابه اسمی تصادفی است.

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اختلال اضطرابی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
این مطلب خاص من که گاهی از اختلال اضظرابی رنج می برم نیست. ارتباط اجتماعی برای همه نجات بخش است ولی برای من و همدردانم اهمیت فوق العاده ای دارد.
اگر نتوانید به طور موثری از اجتماع استفاده کنید مشکلات شما بسیار بیشتر می شود. من تجربیات خود را در این زمینه در اختیار شما می گذارم. به نظر من حداقل یکی از اعضا خانواده باید دقیقا در جریان شرایط خاص شما باشند. من همسر و تا اندازه ای خواهرم در را جریان مشکلاتم قرارداده ام.
نکته مهمی که به نظر من می رسد فرد مبتلا به اختلال اضطرابی باید اول تا جایی که ممکن است در خصوص این اختلال خود مطالعه کرده و آنرا به خوبی بشناسد. منظور از مطالعه، مراجعه به روان پزشک و مشاور است. 
البته مطالعه مطالب  از سایت های یا کتب معتبر نیز در این زمینه کمک می کند. عضویت در انجمن های هم همینطور، همدردان ما اطلاعات خوبی در اختیارمان می گذارند.
قدم بعدی این است که آهسته آهسته فردی از خانواده را که انتخاب کرده ایم را در جریان مشکل خود بگذاریم و سعی کنید او را بطور کامل با مشکل خود آشنا کنیم. اگر فرد منتخب ما نیز در خصوص مشکل ما مطالعه کند یا حتی در صورت امکان در جلساتی که با پزشک و مشاور داریم حضور داشته باشد خیلی عالی می شود.
اگر بتوانیم این کار را با موفقیت به انجام برسانیم بسیار از اوقات که حال خوبی نداریم، می توانیم از این شخص کمک بگیریم تا شرایط را با سرعت بیشتری به شرایط عادی تغییر دهیم.

  • امید نشاط آور
  • ۰
  • ۰

یکی از سوالاتی که خیلی فکر من را مشغول کرده بود، این بود که آیا می توانم سیگار را ترک کنم یا خیر؟ البته سیگار ترک کردن امر ممکنی است. ولی با توجه به اینکه من از اختلال اضطرابی رنج می برم چگونه باید این کار را انجام دهم. 

من از سن بیست و یک سالگی تا به حال سیگار می کشم. البته تا سال پیش حدود سی تا سیگار می کشیدم. از سن بیست تا سی سالگی، وضع جسمی و روحیم خوب بود و از لحاظ اضطرابی تحت فشار نبودم وکلا حال روانی خوبی داشتم و این حال روانی خوب تا حدود ده سال ادامه داشت. در آن سالها جهت ترک سیگار اقدام کردم ولی به خاطر اینکه انگیزه ای کمی داشتم و به اصطلاح سرم هنوز به سنگ نخورده بود و جوان بودم نتوانستم سیگار را ترک کنم. منظورم این است که اگر انگیزه الان را داشتم ترک سیگار براحتی برای من ممکن بود.

بعد از سن سی سالگی مشکلات سنگینی در زندگی من پیش آمد که کلا به هم ریختم و مشکل وسواس و اختلال اضطرابی من شدت گرفت و اصلا به فکر ترک سیگار نبودم.

در سن سی و شش سالگی یک بار امتحان کردم ولی چون تجربه نداشتم به شدت دچار مشکل شدم. دو سه روز بعد دچار  اضطراب زیادی شدم که البته به احتمال قوی هیچ ربطی به ترک سیگار نداشت ولی به هر حال ترک سیگار شکست خورد.

سال های بعد با اینکه حالم بهتر شده بود موضوع ترک سیگار را جدی نگرفتم تا سال قبل در سن چهل و چهار سالگی یکدفعه سیگار را ترک کردم.

متاسفانه مدت کوتاهی بعد از ترک کامل سیگار مشکلاتی پیش آمد و سبب تضعیف روحیه من شد. و مشکل وسواسی من بازگشت. شاید ترک سیگار هم در این بازگردانی موثر بود واقعا نمی دانم شاید هم نبود.

به هر حال چهار ماه نکشیدم ولی بعد از چهار ماه دوباره شروع کردم به سیگار کشیدن، هر روز حدود سیزده نخ می کشیدم تا حدود یک ماه قبل که مصرف را به نه نخ رساندم و الان هم همین مقدار می کشم. درست است ترک کامل اتفاق نیافتاد ولی مصرف من از روز حدود سی نخ به روزی نه نخ رسیده که ان شا الله این را هم به زودی ترک خواهد کرد. برنامه ای که دارم این است که از هفته آینده دو نخ از آن کم کنم.

ولی تجربه مهمی که در در این مدت به آن دست پیدا کردم و شاید برای شما نیز مفید باشد این است که سیگار کشیدن یا نکشیدن به اضطراب ربطی ندارد، منظور این است که سیگار آدم را آرام نمی کند وقتی عادت کنی که سیگار بکشی موقع اضطراب سیگار می کشی و وقتی عادت کنی که نکشی موقع اضطراب هم می توانی سیگار نکشی و مشکل خاصی هم نداری. 

اگر درست عمل کنی می توانی سیگار را ترک کنی یا حداقل مصرفت را کم کنی. به هر حال من عمل می کنم و اگر خدا خواست تجربه ام را برای استفاده شما هم می نویسم.

خوشحال می شوم از تجربیات شما استفاده کنم. اگر سوالی داشتید هم خوشحال می شوم در حد تجربه خودم جواب دهم.

 

  • امید نشاط آور