بسیار بسیار مهم است که ما سرگرم باشیم. اصل مهم این است که به هیچ عنوان در فکرهای منفی نمانیم. وقتی وسواس فکری خیلی سر به سر ما می گذارم در حقیقت بخشی از فکر ما بوسیله افکار منفی و اضطراب آور اشغال شده است. ولی خوشبختانه خارج شدن از این حالت ممکن است.
یک قائده بسیار امید بخش برای ما وجود دارد و آن قائده این است یک انسان در یک زمان نمی تواند روی بیشتر از یک موضوع، تمرکز کند. منظور این نیست که در یک زمان نمی توان بیشتر از یک کار انجام داد بلکه منظور تمرکز است. مثلا ما می توانیم همزمان پیاده روی کنیم و موسیقی گوش کنیم، چون پیاده روی به تمرکز احتیاج ندارد ولی نمی توانیم همزمان، یک مطلب علمی را گوش کنیم و یک کتاب علمی را بخوانیم زیرا هر دو این کارهای به تمرکز نیاز دارد.
خوب حالا این قائده چگونه به درد ما می خورد. فرض کنید ذهن، درگیر افکار منفی است و ما بوسیله وسواس فکری آزار می بینیم. این آزار اضطراب ایجاد کرده و خود اضطراب عامل افکار منفی است. در قدم اول ما چرخه را می شکنیم. بوسیله چیزی که حتی اگر شده برای لحظاتی ما از افکار منفی دور کند و نقطه تمرکز ما را تغییر دهد. با یک نفر حرف بزنید، یک کلیپ خنده دار ببییند، تلویزون روشن کنید، رادیو گوش کنید، یا هر کاری که نیاز به تمرکز دارد. البته توجه کنید که آن کار باید نیاز به تمرکز داشته باشد. در قدم اول اصلا به مفید بودن آن توجه نداشته باشید.
البته بگویم راحت نیست باید قدری به خودت فشار بیاوری ولی اینکار را بکن. از جا بکن و شروع کن، بارها گفته ام برای من نوشتن خیلی جواب می دهد. من قبل از اینکه این وبلاگ را شروع کنم حدود یکسال خاطره نویسی می کردم. شاید حدود صد صفحه فقط خاطره نوشته ام.
اگر موفق بشوید قدری از اضطراب خود بکاهید اطمینان داشته باشید قدرت افکار منفی کاهش پیدا می کند و حالا چرخه ای شروع می شود که اجبارا شما را به سوی بهبودی سوق می دهد.
به نظر من در این مرحله فقط باید هدف این باشد که نقطه تمرکز تغییر کند. و کاری که پیش می گیرید لازم نیست مفید باشد همین که افکار شما را تغییر می دهد خوب است. البته بسیار عالی می شود اگر از آن کار لذت هم ببرید. مثلا اگر وقتی یک فیلم کمدی که مورد علاقه شما است نگاه می کنید، تاثیر آن در تغییر افکار شما دو چندان است.