می نویسم می نویسم و و می نویسم. اول صبح اضطراب داشتم با نوشتن کنترل کردم تا می خواهد دوباره شروع شود می نویسم. کنترل می کنم. ما باید سعی کنیم از تجربیات استفاده کنیم. دور هم جمع شدن همدردها کمک شایانی می کند. ما نباید بگذاریم کنترل اضطراب و افکار، از دستمان خارج شود به محض اینکه فکر می کنیم دارد شروع می شود، باید به فکر راهکاری باشیم.
اصلا به اضظراب و افکار منفی فرصت جولان ندهیم. کار کنیم بنویسم عمل کنیم تلاش کنیم هر کاری که فکر می کنیم خوب است انجام دهیم، تا مثبت بودن را از بیرون به درون خود نفوذ دهیم.
خیلی خوب است که بدانیم دیگران چه راه کارهایی دارند. من راه کارهای خودم را می نویسم شاید به درد کسی بخورد خواهش می کنم شما هم اگر راه کاری دارید بنویسید.
اگر غلط املایی دارم و یا نا منظم می نویسم ببخشید. من اول هر آنچه به ذهنم می رسد می نویسم بعد آنچه نوشته ام را منظم می کنم اینطوری مطلبی را از دست نمی دهم.
یک مشکل بسیار بزرگی که امثال من دارند این است که از آزمایش کردن می ترسند. می دانم سخت است ولی ما باید این ریاضت را تحمل کنیم که راه حل های مختلفی را که به ممکن است به ما کمک کند امتحان کنیم.
هدف رسیدن به سلامتی است و بعد از سکوی سلامتی پرواز به اوج. به نظر من، همه ما باید جستجو کنیم که چه کارهایی به ما کمک می کند. البته گاهی همان چیزی که حال ما را خوب می کند می تواند وسیله باشد برای حرکت ما به تعالی و کشف استعداد. مثلا همین نوشتن به من خیلی حال می دهد. هم حالم را خوب می کند هم سبب می شود خودم را در اینکار بسنجم.
بعد از ظهر می خواهم بروم به یک مجتمع ورزشی شاید بتوانم ورزشی که مورد علاقه ام است را پیدا کنم. پیاده روی را مخصوصا با خانواده دوست دارم ولی دویدن را نه. گاهی اوقات یک کوه کوچک را هم بالا می روم ولی جدیدا به این فکر افتاده ام که ورزشی پیدا کنم که هم مفرح باشد هم باعث تحرک شده و مزایا ورزش را داشته باشد. مثلا چند بار رفتم کلاس پینگ پونگ بد نبود. حتی توی فکر بودم یک میز پینگ پونگ بگیرم و با بچه ها بازی کنیم. البته مشکل جا داریم. به هر حال اگر خدا بخواهد می روم تا ببینم چی می شود.
برای ما پیدا کردن یک همدرد خیلی مهم است. کسی که بتوانیم با او درد و دل کنیم و با تبادل تجربه در رفع مشکلاتمان تلاش کنیم. به همین دلیل دنبال انجمن وسواس و اختلال اضطرابی می گشتم. تا اینکه برخوردم به انجمن «انجمن اختلالات اضطرابی و افسردگی» که سایت خوبی است.
شما در این سایت می توانید همدرد های خود را پیدا کرده و در خصوص مشکلات خود با آنها به تبادل تجربه بپردازید. همین طور در ادامه جستجو به وبلاگ «درمان وسواس فکری، اختلالات اضطرابی و اضطراب» برخورد کردم. در این وبلاگ هم مطالب خوبی ارایه شده بود در حقیقت تجربیات فردی به نام سید حمید بود که خودش از همدردان ماست.
موضوع جالب این است موسس وبلاگ فوق پس از اینکه وبلاکش مورد استقبال قرار گرفته سایت فوق را ایجاد کرده یعنی وبلاگ و انجمن فوق الذکر را یک نفر ایجاد کرده است که می تواند برای کسانی که دچار اختلالات اضطرابی هستند بسیار مفید واقع شود.
از همه جالب تر اینکه ظاهرا ایشان همت کرده و کتابی را نیز در همین زمینه ترجمه نموده است. که البته من نخوانده و از کیفیت آن بی اطلاع هستم ولی دوست دارم آنرا مطالعه کنم.
بنده در حد تجربه خودم استفاده از انجمن و وبلاگ فوق الذکر را در کنار استفاده از پزشک و مشاورین متخصص برای دوستان همدرد خود توصیه می کنم. ولی به هیچ عنوان قصد تبلیغ ندارم بلکه نکته مهم مد نظر من نکته زیر است:
آقای سید حمید بسیار هوشمندانه یک تهدید بزرگ، که همان بیماریش بوده را تبدیل به یک فرصت کرده است. همه ما می دانیم که مشکلی که او دارد می تواند یک زندگی را با مانع جدی روبرو سازد. ولی این مانع نتوانسته او را متوقف کرده و نه تنها باعث توقق فعالیت او نشده بلکه زمینه جدیدی برای فعالیت او ایجاد نموده است.
من به نوبه خود به او تبریک می گویم و از زحمات او تشکر می کنم.
امروز اول صبح مضطرب بودم و حال خوبی نداشتم ولی نوشتم نوشتم و نوشتم تا حالم به حد عالی رسید. خدایا دوستت دارم.